سارا سارا 15 سالگیت مبارک

نازگل زندگی

بدون عنوان

       ساحله مامان اینجا شما 4 روزه ای تازه از بیرون اومدین اخه با مامان جون و خاله رفتین واکسن زدی حالام گرفتی ناز خابیدی عسلکم   ...
13 بهمن 1391

بدون عنوان

سارا جون من اومدم با کلی خبرای خوش دختر خاله ای که منتظرش بودی بلاخره اومد. هم از اومدنش خوشالی هم حسودی میکنی و اذیت، تا چشم مارو دور میبینی چنگش میزنی و گازش میگیری کمی خطرناک شدی حتی وقتی تو بغلمونه یهو دست و پاشو میکشی، ماشالا عجب قوییم شدی ...
4 بهمن 1391

عاشوراو تاسوعا

ساحل خانوم این اولین عاشورا تاسوعای شماست اینجا عزیزم 3ماهه ای من مراسم شیر خوارگان حسینی که روز علی اصغر از تلویزیون پخش میشد رو خیلی دوس داشتم امسال با خاله تصمیم گرفتیم ببریمتون اون مراسم. راستش رفتیم یه 2 ساعتم نشستیم اما مراسم تا شرو شه خسته شدیم و پاشدیم برگردیم که تو راهه برگشت تازه مراسم داشت شرو میشد اما با اینحال دیگه نموندیم. و فهمیدم که فقط از تلویزیون خوبه و البته تو کل مراسم خاب بودی موقه ی برگشتن بیدار شدی   ...
4 بهمن 1391

ساحل من

عسلیه مامان بعد از مدتها چشم انتظاری ما تو پیشمون اومدی. روز چهارشنبه 15 شهریور دقیقاساعت 8.45 دقیقه صبح چشم به جهان گشودی و مارو خوشحال کردی البته 13 روز زود بدنیا اومدی اخه مثه مامانت عجله داشتی. . . .   فونت زيبا ساز ، نایت اسکین عسلیه مامان بعد از مدتها چشم انتظاری ما تو پیشمون اومدی. روز چهارشنبه 15 شهریور دقیقاساعت 8.45 دقیقه صبح چشم به جهان گشودی و مارو خوشحال کردی البته 13 روز زود بدنیا اومدی اخه مثه مامانت عجله داشتی. با این حال ماشالا تپل مپل بودی وزنت3.500 بود و قدت50 1روزگی در بیمارستان بعد کلی فک کردن و مشورت بلاخره تصمیم گرفتیم اسمتو ساحل بزاریم تا تو این دریای پر تلاطم زندگی تو س...
3 بهمن 1391

بدون عنوان

همه از اومدنت خوشالن به خصوص سارا. اما اون انتظار داشت تو بزرگ باشی و باهاش بازی کنی از اینکه میبینه اینقد کوچیکی کمی ناراحته و هی میگه چرا اینقد کوچیکه من دوسش ندارم ساحلیم بر خلاف وزن خوبت تو بدو تولد اما الان خوب شیر نمیخوری و مامانیرو اذیت میکنی بسکه شیطونی فقط چن دقیقه میخوری و بس، برا همون مجبورم کمی هم با قاشق بدم تا بخوری
2 بهمن 1391
1